سلام دوست عزیز، من غزل حیدری هستم و حضور شما را در مسیر هنر، "مسیرمعنوی سفر به درون خویش و خلق زیبایی" خوش آمدمی گویم. سال 99 زمانی که برای اولین بار وارد دنیای هنر شدم، زمانی که فهمیدم رسالت من در دنیای مادی هنرمند بودن است، واقعا تولدی دوباره را تجربه کردم. تولدی که همه چیز برایم رنگ و بویی تازه داشت، همه چیز را زیباتر میدیدم و هرروز با نگاهی تازه به دنیا و اتفاقات این جهان مادی می نگریستم. صبح ها با چشمانی پر از ذوق بیدار می شدم و دنیا برایم شبیه به نقاشی بود. زمانی که به خودشناسی رسیدم و فهمیدم که روحم و وجودم با نقاشی پرواز می کند، زندگی برایم مفهوم تازه ای داشت. آری دوست من، اولین قدم برای هر شروعی رسیدن به خودشناسی و پیدا کردن هدف و رسالت شخصی خودمون تو این دنیای مادی هست!!

من بعد از مسیر دانشگاهی در رشته ی ریاضی و شیمی تازه فهمیدم به هنر علاقه دارم و واقعا زندگی هنری پاسخی به درون من و خواسته های وجودی من بود، چون تا قبل از آن هرکاری که میکردم منو خوشحال و راضی نمیکرد و شاید از نظر بقیه موفقیت بود ولی از درون راضی نبودم. 

بخاطر همین گشتم دنبال ریشه ی مسئله و شروع کردم به سرچ کردن، در مورد اینکه "از کجا بدونم، به چی علاقه دارم؟"

نتایج تحقیقاتم باعث شد که مسیری را پیدا کنم، که کمترین دستاورد آن صلح و آرامش درونی و خوشحالی و رضایت از زندگیم بود.

بنابراین، خوب میدانم که قدم اول  پیداکردن علاقه و پس از آن پیشرفت در مسیر علائق و کسب مهارت در آن است. اما پاسخ سوال: از کجا بدونم، به چی علاقه دارم؟

با انجام این مراحل و پاسخ به این سوالات میتوانید تا حدود زیادی به علاقه و رسالت شخصی خود پی ببرید بعد از این مرحله به بخش تجربه کردن می رسیم که قطعا شما را به اطمینان قلبی درباره فهمیدن علائقتان می رساند.

۱. لیستی از علائق خود را به صورت تیتروار روی صفحه کاغذ بنویسید. مثلا(نقاشی، خیاطی، وکالت، پزشکی، برنامه نویسی و ..).

۲. کنار پنج مورد از آن ها که احساس می کنید علاقه ی بیشتری به آن دارید، تیک بزنید.

۳. حالا از خود بپرسید:

۱. چه کاریه که حتی اگر بابتش پولی دریافت نکنم حاضرم 24ساعته انجامش بدم؟

۲. چه کاریه که وقتی از همه چیز خسته میشم میرم سراغش؟

۳. اگر میلیاردر بودم، چه کاری و دوس داشتم هرروز که از خواب بیدار میشدم، انجام میدادم؟

۴. چه کاری هست که بدون تمرین خاصی از بقیه خیلی بهتر انجامش میدم؟

۵. از خانواده و دوستان نزدیکت می توانی کمک بگیری و بپرسی که من تو چه کاری عالی عمل میکنم؟                                                     

                                             

یادمه زمانی که دنبال پیدا کردن علاقه ام بودم، خیلی خلوت گزینی میکردم، رفتم تو انباری خونمون که ی اتاق داشت و گفتم: خدایا بهم بگو رسالت من چیه؟ بگو هدفت از خلقت من چی بوده؟ قراره چه کاری تو این دنیا به انجام برسونم؟ بهم بگو که اون چه کاریه که منو از درون خوشحال و راضی میکنه؟ و همینجوری با خدا حرف میزدم و ازش هدایت می خواستم و بهش گفتم سه روز زمان میدم به خودم تو این سه روز تو واضح و روشن بهم بگو که علاقه ام چی هست و واقعا این روش برای من جواب داد و من به همین راحتی علاقه امو پیدا کردم و مطمئنم اگه باورش کنید که همه چیز همینقدر ساده است، قطعا برای شما هم جواب خواهد داد.         

نکته ی مهم اینه که باید از دویدنمون کم کنیم و خودمون رو به آرامش برسونیم، چون خدا فقط در آرامش حرف مارو میشنوه و به ما پاسخ میده، همانطور که تو سوره رعد آیه 28 خدا میگه: 

ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَتَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكۡرِ ٱللَّهِۗ أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ.

 [يعنى] كسانى را كه ايمان آورده اند، دل هايشان به ياد خدا آرام مى‌گيرد [و] آگاه باشيد كه دل ها تنها با ياد خدا آرام مى‌گيرد.                                                      

و اما بریم سراغ مبحث دوم که تجربه کردن و اصل ماجراست.موضوع این است که، ما به دنیا آمده ایم تا جهان را تجربه کنیم، ما به دنیا آمده ایم تا با مواجه شدن با تجارب گوناگون وجودمان را در همه ابعاد رشد دهیم. ما به دنیا آمده ایم تا با حل مسائل خودمان و توانایی هایمان را بیشتر کشف کنیم. پس موضوعی بسیار عمیق تر از کشف علائق وجود دارد و آن "حرکت برای امتحان ناشناخته ها"و "مواجه شدن با چالش های جدید" است. زیرا تجربه هر کدام از این ناشناخته ها موجب کشف بخش دیگری از توانمندی ها و علائقمان می شود که از آن بی خبر بوده ایم و تازه بااطلاع از آن است که درباره ی آنچه می خواهیم به وضوح بیشتری می رسیم و قدم بعدی برایمان مشخص می شود و مارا به سمت تجربه ی بعدی می برد، که بخشی از مسیر رشد ظرف وجودمان است. در واقع موضوع انجام دادن یک کار خاص، استثنایی و قابل توجه به عنوان رسالت نیست، موضوع رشد ظرف وجودت به وسیله ی تجربه کردن است. آنهم نه یک تجربه ی خاص و دهان پرکن، بلکه فرایندی از تجربه کردن های قدم به قدم در مسیر علاقه ات است، که آرام آرام ظرف وجودت را رشد می دهد و آماده ی تجربه ی مرحله ای جدی تر می نماید.

منظور از علاقه هم، همان موضوعاتی است که همین حالا و در این لحظه علاقه مند به تجربه شان هستی. فارغ از اینکه آن علائق چقدر در نگاه جامعه مهم است. زیرا مشکل اصلی افراد زیادی در پیدا نکردن علائقشان نداشتن عزت نفس است.

آنها بیشتر از آنکه به دنبال شناخت علائقشان و تجربه ی آن باشند، بیشتر به دنبال پیدا کردن علائقی هستند که مورد تایید آدم های مهم زندگی شان است. پس هر فردی به راحتی قادر به شناسایی علائقش می شود، وقتی به اندازه ای عزت نفس اش را بسازد که از حرف مردم رها شود و محتاج تایید شدن توسط دیگران نباشد. این جهان مادی، فقط برای تجربه و امتحان توانایی مان و به یاد آوردن و کشف آن ها ساخته شده است. زیرا ما با توانایی های نامحدودی به دنیا آمده ایم که به خاطر تجربه کردن این جهان مادی، در وجودمان نهادینه شده است. اما تک تک این توانایی ها وقتی به خدمتمان در می آید که در دل ناشناخته ها حرکت می کنیم. ماجراهای جدید را امتحان می کنیم و سپس قدم به قدم هدایت می شویم. اساس جهان بر هدایت استوار است وعده ی خداوند انا علینا للهدی است و هر فردی به محض آماده شدن  برای قدم برداشتن، در آن مسیر هدایت می شود. همانگونه که یک دانه به محض اینکه در معرض خاک و آب و نور مناسب قرار می گیرد، به سمت رشد، به سمت روشنایی و به سمت درخت شدن و به ثمر نشستن هدایت می شود، ما نیز به محض اینکه تصمیم می گیریم، دامنه تجاربمان را وسیع تر نموده و ناشناخته هایی را تجربه کنیم که از حرکت به سمت شان ترس داریم،هدایت می شویم.

هرگز اینگونه نیست، که یک گوشه بنشینی و به وسیله ی فکر کردن رسالت یا علاقه ات را بیابی، بلکه در مسیر قدم هایی که برمیداری و تجاربی که کسب میکنی و مسائلی که با آنها برخورد و حل میکنی، وضوح بیشتری از خودت و آنچه می خواهی و عاشقش هستی پیدا می کنی.

به قول انیشتین: تجربه مهم تر از دانش است. شما با دانش از A به B می رسید ولی با تجربه از A به همه چیز می رسید.

  پس دوست عزیز من، اگر با خوندن این مطالب حس کردی، به هنر علاقه داری بیا با من  وارد این سفر شو تا با تجربه کردنش به شناخت دقیق تری از خودت و توانایی هایت برسی، سفری که کمترین دستاوردش به صلح رسیدن با خود و کشف تیکه ای از پازل وجودت است.