شهرت بی‌نظیری که لئوناردو در طول زندگی خود از آن برخوردار بود و با گذر از فیلتر نقد تاریخی، تا به امروز نیز دست‌نخورده باقی مانده است، عمدتاً ناشی از میل نامحدود او به دانش است که تمام تفکر و رفتار او را هدایت می‌کرد.

او که از نظر خلق و خو و استعداد هنرمند بود، چشمانش را راه اصلی خود به سوی دانش می‌دانست؛ از نظر لئوناردو، بینایی بالاترین حس انسان بود زیرا به تنهایی حقایق تجربه را بلافاصله، به درستی و با قطعیت منتقل می‌کرد. از این رو، هر پدیده‌ای که درک می‌شد، به موضوعی برای دانش تبدیل شد و «دانستن چگونه دیدن» به موضوع اصلی مطالعات او تبدیل شد.

او خلاقیت خود را در هر عرصه‌ای که از نمایش گرافیکی استفاده می‌شود، به کار گرفت: او نقاش، مجسمه‌ساز، معمار و مهندس بود. اما او حتی فراتر از این‌ها رفت. او از هوش فوق‌العاده، قدرت غیرمعمول مشاهده و تسلط بر هنر طراحی خود برای مطالعه خود طبیعت استفاده کرد، مسیری پژوهشی که به او اجازه داد تا به دنبال دو هدف هنر و علم خود شکوفا شود.

زندگی و آثار

دوران اولیه:فلورانس

والدین لئوناردو در زمان تولد او مجرد بودند. پدرش، سر پیرو، یک سردفتر اسناد رسمی و زمین‌دار فلورانسی بود و مادرش، کاترینا، یک زن جوان دهقان بود که اندکی پس از آن با یک صنعتگر ازدواج کرد.

لئوناردو در ملک خانوادگی پدرش بزرگ شد، جایی که با او مانند یک پسر «مشروع» رفتار می‌شد و آموزش‌های ابتدایی معمول آن زمان را دریافت کرد: خواندن، نوشتن و حساب. لئوناردو تا مدت‌ها بعد، زمانی که خودش به تنهایی دانش عملی لاتین، زبان کلیدی آموزش سنتی، را به طور جدی مطالعه نکرد. او همچنین تا 30 سالگی به ریاضیات عالی - هندسه پیشرفته و حساب - نپرداخت، زمانی که با پشتکار فراوان شروع به مطالعه آن کرد.

تمایلات هنری لئوناردو باید خیلی زود ظاهر شده باشد. وقتی حدود ۱۵ سال داشت، پدرش که از شهرت بالایی در جامعه فلورانس برخوردار بود، او را نزد هنرمندی به نام آندره‌آ دل وروکیو (Andrea del Verrocchio) به شاگردی گرفت.

لئوناردو در کارگاه مشهور وروکیو، آموزش‌های چندوجهی از جمله نقاشی، مجسمه‌سازی و همچنین هنرهای فنی مکانیکی را فرا گرفت. او همچنین در کارگاه مجاور هنرمند آنتونیو پولایولو کار می‌کرد.

در سال ۱۴۷۲ لئوناردو به انجمن نقاشان فلورانس پذیرفته شد، اما پنج سال دیگر در کارگاه استادش ماند و پس از آن تا سال ۱۴۸۱ به طور مستقل در فلورانس کار کرد.

تعداد بسیار زیادی طراحی‌های عالی با خودکار و مداد از این دوره باقی مانده است، از جمله طرح‌های فنی بسیاری - برای مثال، پمپ‌ها، سلاح‌های نظامی، دستگاه‌های مکانیکی - که شواهدی از علاقه و دانش لئوناردو به مسائل فنی، حتی در آغاز دوران حرفه‌ای‌اش، ارائه می‌دهند.

دوره اول میلان (۱۴۸۲-۱۴۹۹)

در سال ۱۴۸۲، لئوناردو به میلان نقل مکان کرد تا در خدمت دوک شهر کار کند. اولین سفارش‌های مهم خود را از شهر زادگاهش فلورانس دریافت کرده بود: تابلوی ناتمام «ستایش مغان» برای صومعه سن دوناتو آ اسکوپتو و یک نقاشی محراب برای کلیسای سنت برنارد در کاخ سینیوریا که هرگز شروع نشد.

اینکه او هر دو پروژه را رها کرد، نشان می‌دهد که دلایل عمیق‌تری برای ترک فلورانس داشته است.

شاید روحیه‌ی نسبتاً پیچیده‌ی نوافلاطونیِ حاکم بر فلورانسِ مدیچی برخلافِ ذائقه‌ی تجربه‌گرای لئوناردو بوده و فضای آکادمیک و سختگیرانه‌ی میلان او را جذب کرده باشد.

علاوه بر این، بدون شک او مجذوب دربار باشکوه دوک لودوویکو اسفورتسا و پروژه‌های معناداری که در آنجا در انتظارش بود، شده بود.